اين اثر تاريخى در فاصله هفت كيلومترى شهرستان داراب و در فاصله 200 مترى بناى مسجد سنگى قرار دارد. اين بنا كه از بناهاى دوران ساسانى است، به دستور داراب شاه از سنگ يك پارچه ساخته شده است. اين آسياب نيز مانند ساختمان مسجد سنگى داراى معمارى صخرهاى است و در دل كوه حفر شده است. ساختمان آسياب داراى تونلى است كه در كنار آن مجراى خروج آب قرار گرفته و آبى كه سنگ آسياب را مىچرخاند از طريق اين راه آب به سمت دشت مقابل مسجد سنگى هدايت مىشده است. در سردر ورودى تونل كتيبهاى بر روى سنگ به زبان فارسى نقر شده است كه مربوط به زمان قاجار است. در كنار آن نيز بر روى ديوار كنارى تونل نوشته ديگرى به خط كوفى مربوط به زمان اتابكان فارس وجود دارد كه شباهت زيادى به نوشتههاى درون مسجد سنگى دارد. در داخل تونل آسياب خطوط ديگرى مشاهده مىشود كه برخى قابل خواندن نيست و در بعضى از آنها كلماتى نظير «اللّه» نگاشته شده است. در انتهاى تونل، محل سنگ آسياب قرار دارد كه امروزه از آن اثرى نيست. هم چنين انتهاى تونل توسط مجرايى به دو حلقه چاه دوازده مترى كه بر سنگ كوه و در بالاى آسياب وجود دارد، متصل مىشود.اين مجرا امروزه بر اثر ريزش سنگ مسدود شده است.
قطر دهانه اين دو حلقه چاه سه متر و عمق آن 12 متر است كه جدار آن با سنگ و ساروج ساخته شده است. اين دو حلقه چاه توسط آبى موسوم به خيرآباد كه از منطقه رودبال سرچشمه مىگرفته پر آب مىشده و دو رشته جدول آب را به آسياب هدايت مىكرده است. يك رشته در بستر سنگى كوه حفر شده و داراى عمق زيادى است. اين رشته جدول مجراى اوليه عبور آب بوده و هم زمان با بناى مسجد است. رشته دوم جدولها، از سنگ و ساروج ساخته شدهاند كه مسير بعدى عبور آب بوده و احتمالاً مربوط به تعميرات عصر اتابكان است. اين جدولها در تعميرات زمان قاجارها نيز مورد استفاه قرار گرفته است. اين دو جدول به يك رشته چاههاى صخرهاى كه در بالاى بنا وجود دارند، متصل مىشوند. مجموع اين چاهها كه سيستمى نظير قنات دارد، هفت حلقه مىباشد كه در بستر سنگى كوه حفر شدهاند. آب اين جدولها تا فاصله 80 كيلومترى جريان مىيافته. اين آسياب در دوران اتابكان فارس هم زمان با تغيير بناى آتشكده سنگى به مسجد و در زمان قاجار و توسط قوامالملك تعمير شده است.سنگ نوشتهاى از دوره قاجار بر سر در تونل ورودى آسياب نقر شده است. نگاشتههاى اين سنگ نبشته كه نسبتاً خواناست، به شرح زير است:
آسيابى ز قديم الايام
مانده باقى ز سلاطين
مانده اين سخت آسياب...
كه در او بماند خرّمى و ايام
اين كه اتابك بن سعد كشيد
كرد تعمير و نكردش انجام
باز دور فلكش بود به جا
كه از او هيچ نماندى جز نام
ما كه در دولت سلطان عجم
ناصرالدين شاه افلاك خيام
ساخت بهر نخستين بارش
باقىاش ابن قوام بن قوام
قبله... كه... لطف
در دلش اهل صفا هست و وفا
داور فارس امير تومان
ملجاء بود هر جوان خوب ايام
چاه زد، راه بريد آب آورد
كوه را كند ز جا چون گِل
آب گشت ز جوى روان به جوى
كه«عبداللّهبنزينالعابدينبنمحمد بن رفيع الموسم»(131)
يافت كام بختى و كرد انجامش
بهر تاريخ چنين گفت...
آسيابى فلكش گشت به كام
منابع: آثار عجم، فرصتالدوله شيرازى، انتشارات بامداد، 1362، ص100 / پايتختهاى ايران، محمديوسف كيانى، سازمان ميراث فرهنگى كشور، تهران، 1374، ص 419 / شهر من داراب، حسين آزما، انتشارات كاوه آزما، 1375، ص 93 / فارسنامه ناصرى، حاج ميرزا حسن حسينى فسايى، تصحيح و تحشيه منصور رستگار فسايى، اميركبير، تهران، 1367، ج 2، ص 1314 / مراكز فرهنگى فارس، مركز انفورماتيك و مطالعات توسعه، سازمان برنامه و بودجه استان فارس، 1372، ج 1، ص 41.
وب سایت دانشنامه فارس راه اندازی شده در سال ٬۱۳۸۵ کلیه حقوق این سایت محفوظ و متعلق به موسسه دانشنامه فارس می باشد. طراحی و راه اندازی سایت توسط محمد حسن اشک زری