جناب آقاي كمالي بعد از اين همه سال آيا پژوهشگران مي توانند به صراحت به اين سوال پاسخ دهند كه غزل سعدي عارفانه است يا عاشقانه؟
واقعيت آن است كه در خوانش آثار كلاسيك ادبيات فارسي تفاوت ديدگاه و برداشت از انديشه، نيت مؤلف، زيباييها و شگردهاي ادبي امري طبيعي است. به همين دليل برخي از سعديپژوهان قائل به تقسيمبندي غزلهاي سعدي به عاشقانه و عارفانه بوده و هستند. گروهي بر آن باورند كه سعدي شاعري عارف و عاشق است و عشق مجازي را بهانهاي براي رسيدن به عشق حقيقي ميدانند و برخي ديگر سعدي را عاشقي عاقل ميدانند كه همة خوبيها و زيباييهاي زندگي اين جهاني و آن جهاني را توصيف ميكند، اما به گمان من آنچه در سخنان هر دو گروه مشترك است، آن است كه سعدي شاعر عشق است و عشق براي او «آغاز هست و انجام نيست».
دغدغة عشق براي سعدي، دغدغهاي جاودان است و به همين دليل است كه در گلستان باب «عشق و جواني» را گشوده است و در بوستان به «عشق و شور و زيبايي» پرداخته است و در غزلهايش عشق را جاودانه كرده است و سروده است:
گويند روي سرخ تو سعدي چه زرد كرد؟
|
اكسير عشق در مسم آميخت، زر شدم
|
سعدي عشقشناس و عشقورز است و در شعرهايش اين حديث عيان:
عشق سعدي نه حديثي است كه پنهان ماند
|
داستاني است كه بر هر سر بازاري هست
|
به هر حال تقسيمبندي غزلهاي سعدي به عارفانه و عاشقانه و پندآموز و يا زميني و آسماني و يا حقيقي و مجازي واقعيتي است كه وجود دارد و طبيعي است هر پژوهشگر و خوانندهاي با توجه به ديدگاه و باروها و زيباييشناسي خود در باور خود پاي ميفشرد و اين حكايت نيكويي است كه از عاشقان و عارفان، شرقيان و غربيان هر يك به گونهاي با سعدي احساس همدلي ميكنند.
ویژگی های سبکی در غزل سعدی تا چه حد قابل بررسی است و آیا می توان او را دارای سبکی منحصر به فرد در غزل فارسی دانست؟
باید دانست شعر فارسي كه در خراسان بزرگ زاده شده بود و بزرگاني چون رودكي، فردوسي، عطار، سنايي، خيام بنيان آن را پي افكندند، علاوه بر حماسه در دو پوية عارفانه و عاشقانه و در دو شكل ساده و مصنوع رشد يافته بود، در قرن هفتم در شهر شيراز و در آثار سعدي به كمال رسيد. سبكي كه سعدي بنيان آن را براساس واقعيت اجتماعي، سنت فرهنگي و تجربه و خلاقيت شخصي پي ريخت، در تاريخ ادبيات فارسي چنان جايگاهي يافت كه با كمي تسامح ميتوان تاريخ ادبيات فارسي را به دوران پيش و پس از سعدي تقسيم كرد، چرا كه نثر معيار زبان فارسي و غزل عاشقانه با او به اوج رسيد و تنها ستارة پس از او حافظ ـ تنها در برخي از غزلها و نه در مثنوي و نثرـ ايستاده بر شانههاي او درخششي ماندگار يافت. اگرچه سنجش اوج غزل حافظ نيز براساس غزل سعدي امكانپذير است و بدينسان «سبك سعدي» معيار فراز و فرود ادبيات فارسي در پيش و پس از خود ميشود.
آيا اين مساله كه سعدي سعي مي كند از مجاز به حقيقت برسد درست است يا اينكه او خواسته غزلي صرفا عاشقانه بگويد؟
سعدی در آثارش به مسیر و مراحل گوناگون عشق اشاره میکند. این مسیر با عشق مجازی آغاز میشود و با تکیه بر اصل «المجاز القنطره الحقیقه» به سوی عشق حقیقی حرکت میکند و به مقام فنا و وحدت دست مییابد:
تو را عشق همچون خودی زآب و گلι
|
رباید همی صبر و آرام دلι
|
به بیداریاش فتنه بر خدّ و خالι
|
به خواب اندرش پایبند خیالι
|
به صدقش چنان سر نهی در قدمι
|
که بینی جهان با وجودش عدمι
|
و بدین ترتیب حالات و صفات عاشقی را برمیشمارد که با وجود معشوق، دیگر با هیچ کس دم برنمیآورد چرا که با وجود او، دیگر جایی برای کسی در دل عاشق باقی نمیماند تا به جایی که: «ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی» و از این مقدمه به چنین نتیجهای میرسد که:
چو عشقی که بنیاد آن بر هواستι
|
چنین فتهانگیز و فرمانرواستι
|
عجب داری از سالکان طریقι
|
که باشند در بحر معنی غریقι
|
به سودای جانان ز جان مشتغلι
|
به ذکر حبیب از جهان مشتغلι
|
به یاد حق از خلق بگریختهι
|
چنان مست ساقی که می ریختهι
|
سعدي چه دگرگوني هايي در غزل پديد آورد كه توانست غزل را به اوج برساند؟به بیان دیگر او با غزل چه كرده كه محققان از تلطيف زبان، توسط او در غزل صحبت مي كنند؟
زبان شاعران برجسته خراسان بزرگ با همة فاخري و زيبايي به دلايل مختلفي نتوانست به «زبان معيار» تبديل شود، اما زبان سعدي كه ريشه در گنجينه واژگان پيشين دارد، با نوآوري زبان شناسانه و درك مسايل مورد علاقه مردم و نزديكي به احساس و زندگي آنان و با سهولت و صراحت و صداقت به زباني ماندگار تبديل ميشود و گلستان به يك كتاب عمومي و غزلهاي ناب او با همان خصيصه يا پارادوكس عجيب و توضيح ناپذير «سهل و ممتنع» كه برجستهترين ويژگي سبك سعدي است، معيار سنجش غزل فارسي ميشود. زبان سعدي ريشه در زبان مردم دارد. سعدي سنتشكن و سنّتآفرين بود و به همين دليل استاد فروغي بر آن است كه ما امروز به زبان سعدي سخن ميگوييم.
سعدی در واقع پادشاه غزل عاشقانه در ادبیات فارسی است. بفرمایید که او بیشترین تاثیر را از کدام شاعران قبل از خود پذیرفته است؟
اگرچه اولين «غزل» فارسي به معناي مصطلح در آثار شهيد بلخي (ف . 325) و رودكي (ف. 429) ديده ميشود، اما سنايي (ف. 545) نخستين شاعري است كه غزل را در دو پويه عاشقانه و عارفانه به طور جدی آغاز ميكند و پس از او كاروان غزل با كاروان سالاراني چون خاقاني، انوري، عطار، ظهير، جمالي، عراقي، مولوي و كمال به سعدي ميرسد تا اوج و درونمايهاي ماندگار را تجربه كند.
به نظر شما یک ذهن منطقی و حکیم که گلستان و بوستان از آن می تراود چگونه می تواند زیباترین غزل های عاشقانه فارسی را بگوید که در اوج احساس است؟ و آیا در ورای همین غزلها هم آن روحیه حکیمانه سعدی قابل ردیابی نیست؟
به بیانی دیگر، سعدی در کلیات خویش، در حدود هفتصد غزل را تنها به منظور هنرنمایی شاعرانه نسروده و در اختیار گسترۀ وسیع خوانندگان خویش قرار نداده است، بلكه به دنبال آن بوده كه عشق را مبناي تفاهم و پاية زندگي قرار دهد و به همين خاطر در اكثر غزلهاي او رابطه عاشق و معشوق، فراق و وصال، كمال و جمال، شور و جواني و لذت زندگاني به همراه نگاه آسماني موج ميزند.
از شاعرانی که سعدی در غزل از آنها تاثیر پذیرفته گفتید. بفرمایید که غزلسرایان بزرگی مثل حافظ و بعدها شاعران سبک هندی مثل صائب و بیدل تا چه حد تحت تاثیر غزل سعدی بوده اند؟
بيترديد غزل سعدي، زبان سعدي و نگاه سعدي به زندگي و تفسير آن با شگردهاي زيبايي ادبي از زمان ظهور تاكنون بر بسياري از شاعران كلاسيك و معاصر فارس تأثير گذاشته است. استاد خرمشاهي در مقالهاي متوفي به عنوان «حق سعدي بر گردن حافظ» شاهدهاي فراواني از غزلهاي مورد اقتباس حافظ از سعدي نقل ميكند و شاعران بسيار ديگري نيز چون صائب و بيدل از او تأثير پذيرفتهاند. شاعران معاصر نيز از تأثير بري نبودهاند؛ كافي است به عنوان نمونه به غزلهاي زيباي شادروان منزوي بنگريم.
به عنوان کسی که در احوال سعدی پژوهش کرده و آثار او را خوانده، خودتان از کدام بخش از کار این شاعر بزرگ ایران زمین بیشتر لذت برده اید؟ غزلیاتش، حکمتها و گلستانش، ترجیعات و ترکیباتش، بوستانش یا ...؟
سعدي هم در بوستان و گلستان و هم در غزليات و قصايد و قطعات حكيمي عاشق و عاقل است. سعدي با بوستان به خلق آرمانشهري ميپردازد كه مُلك مشاع همة انديشمندان و شاعران و عالمان است. آرمانشهري با عدالت، رفاه، كمآزاري، نيكخُلقي و از آسمان بوستان به گلستان زمين ميآيد تا با نقد و توصيه و پند و اندرز و عريان كردن روابط نادرست و تعريف روابط منطقي، زمين را آسماني كند و به همين دليل گلستان جايگاه ويژهاي در رنسانس ادبي ايران دارد و غزلهاي او شور عشق و زندگي و تعالي است و قصايد و مواعظ و قطعاتش حكمت ماندگار. به همين دليل سعدي در همة آثارش دوست داشتني است، ولي در نگاه به جامعه، گلستان و در شور و زندگي و تعالي، غزليات او دلنشينتر است.
چه عاملي باعث شد امسال سال غزل نامگذاري شود به خاطر ابهاماتي كه در اين هنر سعدي است يا اهميت موضوع وهمايش امسال قرار است به چه نتيجه اي دست يابد؟
با توجه به ضرورت پرداختن تخصصي به آثار و زندگي سعدي بزرگوار، مركز سعديشناسي سالهاي 95ـ1385 را به عنوان دهة سعديشناسي نامگذاري كرده است. در اين دهه، هر سال به موضوعي خاص پرداخته خواهد شد و مقالات ارايه شده به كنگره يادروز سعدي به شكل موضوعي و تخصصي خواهد بود. در همين راستا سال 85 به دوران سعديشناسي، سال 86 به زندگي و انديشه سعدي، سال 87 به گلستان، سال 88 به بوستان پرداخته شد كه مجموعه مقالات اين چهار ساله در دفترهاي دهم تا سيزدهم سعديشناسي منتشر شده و در همين راستا سال 1389 به عنوان سال غزل ناميده شده است و كليه مقالات ارايه شده در نشست شيراز و تهران در روزهاي اول و دوم ارديبهشت ماه پيرامون غزل خواهد بود.