بررسي «حافظ در تحقيقات پژوهشگران ايراني»
همزمان با بزرگداشت «روز حافظ» در 20مهرماه در ايران، همايش «حافظ در تحقيقات ايران و روسيه» در روسيه برپا شد.
به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين همايش با حضور حافظ پژوهان و ايرانشناسان ايراني و روسي، استادان، دانشجويان و علاقهمندان به حافظ و نيز با حضور دکتر دهشيري، معاون پژوهشي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، در انستيتو شرقشناسي وابسته به آكادمي علوم روسيه در مسکو برگزار شد. شركتكنندگان در اين همايش، با تجليل از مقام شامخ حافظ شيرازي و جايگاه وي در ادبيات ايران و جهان، بيتهايي از شعرهاي حافظ را خواندند.
در اين همايش، دکتر ابراهيمي ترکمان،رايزن فرهنگي جمهوري اسلام ايران در مسکو، ضمن بررسي جايگاه حافظ در ذهن و زبان ايرانيان و جهانيان، بر ضرورت بازگشت به متون ادبيات کلاسيک جهان تأکيد کرد. او سپس با اشاره به علاقه شاعران بزرگ روسيه،پوشکين و تولستوي، و تأثيرپذيري آنان از شعرهاي حافظ شيرازي، گفت: دغدغههاي انساني، صلح، دوستي و همدلي از ويژگيهاي مشترک ادبيات کلاسيک ايران و جهان است.
وي در ادامه افزود: حافظ يك شخصيت و عارف ايراني است كه به تمام بشريت تعلق دارد و مضامين بشر دوستانه و انساني و اخلاقي و آموزههاي بسيار اخلاقي در ديوان او موج ميزند.اين شاعر بزرگ با بهترين زبان و بيان،دانشهاي انساني و اخلاقي را به نسلهاي بعدي منتقل كرده است.
در ادامه اين سخنرانيها،دکتر مهدي محقق،استاد و دانشپژوه فلسفه، عرفان و ادبيات فارسي، جنبههاي علمي و معرفتي حافظ را مورد بررسي قرار داد و با ذکر شواهدي از بيتهاي حافظ در زمينههاي علوم قرآن، حديث، فرق و مذاهب، فلسفه، کلام، طبيعيات و...، حافظ را نه تنها شاعري بزرگ که حکيمي جامعالاطراف دانست.
او در ادامه افزود: حافظ نمونه كامل يك فرد فرهيخته و تحصيل كرده بود كه علوم متداول زمان خود را طي كرده بود.
محقق با بيان اينكه از علومي كه حافظ بر آنها مسلط بوده، در درجه اول، قرآن كريم است، اظهار كرد: حافظ در بسياري موارد به آيات قرآن اشاره ميكند.
پروفسور محمد نوري عثمان اف، ايرانشناس برجسته و مترجم قرآن كريم به زبان روسي،هم گفت: ادبيات فارسي از ادبيات بزرگ جهان است و شاهكارهايي همچون ديوان حافظ را به جهان اهدا كرده است.
خانم ناتاليا نپريگارينا، ايرانشناس و حافظپژوه روس،نيز ضمن تشريح مراحل کار تدوين ترجمه همراه با شرح غزليات حافظ که جلد اول آن آماده چاپ شده است، موقعيت حافظ در بين محققان و شاعران روس را ارزشمند و منحصر به فرد دانست و گفت: به زودي كتابي از اشعار حافظ به زبان روسي منتشر ميشود.
همچنين دکتر کوروش کمالي سروستاني، استاد دانشگاه، مدير دانشنامه فارس و حافظپژوه، درباره «حافظ در تحقيقات پژوهشگران ايراني 1390ـ1279» به سخنراني پرداخت و گفت: حافظ بزرگترين شاعرغزلسُراي ايران و شيرازهبند مكتب ادبي شيراز است كه يك قرن پيش از او با آفرينشهاي سعدي بنيان گذاشته شده بود. حافظ شاعر غزل است. غزلياتش آيينهاي روشن از انديشههاي والايش است؛ انديشههايي آميخته با فلسفه، عرفان، رندي و عشق. خواجه بزرگ با تكيه بر اين مباني ميكوشد تا با بيان حقايق حكيمانه، عارفانه و عاشقانه، شور و غوغا در دلها بيفكند.
او افزود: در غزلهاي حافظ با سوز و شوق عاشقان وراز و نياز عارفان روبهروييم و از آنجا كه كلامش تأويلپذير است، معشوق زميني و آسماني در اشعارش شانه به شانه هم ميسايند. شعر حافظ از يكسو ريشه در فرهنگ كهن ايرانزمين دارد و از ديگر سو با معارف اصيل اسلامي و انساني عجين شده است.
وي در ادامه گفت: شعر حافظ، سرود عشق است و قال و مقال عالمي را در اين راه به جان ميخرد و سرافراز بر قله هميشه بلند غزل فارسي ميايستد و نام بلند خويش را بر جريده عالم ثبت ميكند و بدينگونه شاعر ملي ايرانزمين ميشود و انديشههاي انساني و جهانبيني ژرفش فراتر از بُعد زمان و مكانبه پيش ميرود و پيام متعالي عشق و رندياش، شاعران و نويسندگان بزرگ جهان را مجذوب خود ميكند.
كمالي همچنين درباره تأثيرپذيري شاعران جهان از حافظ، عنوان كرد: پوشكين روسي، گوته آلماني، هوگو فرانسوي، لوركاي اسپانيايي، امرسون آمريكايي، ليباي چيني، تاگور هندي و... تنها برخي از شاعران بزرگ جهاناند كه با شعر او انس گرفتهاند و او را در آثار خود ستوده و يا سرمشق خود قراردادهاند. حضور ماندگار شاعر روزگار در ذهن و زبان ايرانيان و جهانيان انگيزهاي براي شناخت زندگي و آثار او براي پژوهشگران ايران و جهان بوده است. اگرچه ايرانشناسان جهان در برخي از مطالعات ايرانشناسي به دليل آشنايي با روشهاي علمي، فضل تقدم داشتهاند، و به عنوان مثال در ادبيات فارسي مثنوي معنوي تصحيح نيکلسون و شاهنامه مسکو نمونههاي ارزشمندي از اين دست هستند؛ اما در مورد حافظ داستان متفاوت است. بيترديد، علامه قزويني بنيانگذار حافظشناسي علمي است. استاد قزويني از يکسو داراي تحصيلات و مطالعات سنتي در ايران است و از سوي ديگر به دليل زندگي واقامت در غرب به مدت 30 سال، با روشهاي علمي و پژوهشي آشنا بود و همين امر موجب شدکه آثار ارزشمند بسياري با نگاه تيزبين و دقت مثالزدني او تصحيح و منتشر شود که درعرصه ادبيات فارسي شايد تصحيح ديوان حافظ يکي از ماندگارترين آثار او و همکارش استاد غني است.
او نخستين و تأثيرگذارترين تحقيقات حافظپژوهي رامربوط به ايرانيان دانست و گفت: در واقع در عرصه حافظپژوهي ما هيچ تصحيح علمي توسط غير ايرانيان را نميشناسيم. اين امر در مورد سعدي هم مصداق دارد و تصحيح علمي ديوان حافظ و کليات سعدي به وسيله استادان قزويني ـ غني و محمدعلي فروغي به ايرانيان و جهانيان عرضه شده و در اين عرصه، پژوهشگران ايراني پيشگام بودهاند و اگرچه شرحهايي بر ديوان حافظ در تركيه و هندوستان نگاشته و منتشر شده؛ اما كارنامه حافظپژوهي در ايران گسترهاي ديگر دارد.
مدير دانشنامه فارس ضمن تقسيمبندي دورانحافظپژوهي به چهار دوره طلايي، افزود: شايد با كمي تسامح بتوان حافظپژوهي را در ايران از زماني كه جامع ديوان حافظ، محمد گلندام، به اين امر پرداخت، تا امروز به چهار دوره تقسيم كرد:
دوره اول:
از زمان جمعآوري ديوان حافظ در قرن هشتم آغاز ميشود و تا پيدايش صنعت چاپ ادامه مييابد. علاوه بر نگارش ديوان كامل حافظ، در جُنگها و تذكرههاي مختلف، اشعار حافظ نگاشته و يافته ميشود و آثارش بر بسياري از شاعران پس از او تأثير ميگذارد. كاتبان بسياري نسخ مختلفي از ديوان را بويژه درقرن نهم و دهم كتابت كردهاند. اولين شرح بر غزل حافظ در سده نهم هجري توسط ملاجلالالدين دواني كازروني نوشته ميشود و پس از آن در سده دهم هجري، «شرح سودي برحافظ» (اثر محمد افندي سودي بسنوي و ترجمه دكتر عصمت ستارزاده) نگاشته ميشود، درسده يازدهم هجري «شرح عرفاني غزلهاي حافظ» (اثر ابوالحسن ختمي لاهوري)، در سده دوازدهم هجري «بدرالشروح» (اثر بدرالدين بن حافظ بهاءالدين اكبرآبادي) و در سده سيزدهم هجري شرح «رشف العسل و كشف الغزل» (نوشته سيدمحمد بن حسن بن علي نقي) براشعار حافظ نگاشته ميشود.
دوره دوم:
از آغاز پيدايش فن چاپ در هند و ايران يعني حدود سال 1279 تا سال 1320 را در برميگيرد. در اين دوران، علاوه بر چاپهاي متعدد ديوان حافظ، دو نسخه با اهميت توسط استاد خلخالي و نيز نسخه بروخيم به اهتمام حسين پژمان منتشر ميشود. علاوه بر متن ديوان، كتابهاي «دل شيداي حافظ» مسعود فرزاد (1313)،«حافظ چه ميگويد؟» اثر دكتر محمود هومن (1317) و «پير ما گفت» نوشته حسين پژمان بختياري (1318) در اين دوره منتشر ميشود.
دوره سوم:
اين دوره از سال 1320 با انتشار ديوان حافظ به تصحيح قزويني ـ غني آغاز ميشود و تا سال 1360 ادامه پيدا ميكند. اگرچه از انتشار ديوان حافظ به تصحيح قزويني ـ غني تاكنون 70 سال ميگذرد؛ اما اين نسخه هنوز به عنوان مهمترين نسخه براي حافظ پژوهان و نيز علاقهمندان به غزل حافظ مطرح است. براساس آخرين تحقيقي كه به عنوان پاياننامه دكتري توسط دكتر بهادر قادري و باراهنمايي استاد اصغر دادبه با نام «فرهنگ شرحهاي حافظ» در سال 1387 منتشر شده، ازميان 150 كتاب و 300 مقالهاي كه مورد بررسي قرار گرفته است، در شرحها و مقالات مختلف، بيش از 70 درصد ارجاعات به نسخه قزويني و غني است، پنج درصد به نسخه ناتلخانلري و 25 درصد به تصحيحهاي منتشر شده ديگر است.
چاپ كتابهاي «لطيفه غيبيه» دارابي (1320)، «بحث در آثار و افكار حافظ» دكتر قاسم غني (1321)، «نقشي از حافظ» علي دشتي 1338 ،«فرهنگ اشعار حافظ» دكتر محمدعلي رجايي (1340)، «مكتب حافظ» منوچهر مرتضوي (1344)،«حافظ و قرآن» مرتضي ضرغامفر (1345)، «حافظ و تصوف» ابوالقاسم انجوي شيرازي (1345)،«بانگ جرس» عبدالعلي پرتوعلوي (1349)، «از كوچه رندان» دكتر عبدالحسين زرينكوب (1349)، «شاعران در زمانه عسرت» رضا داوري (1350)، «حافظ و موسيقي» حسينعلي ملاح (1351)، «حافظ خراباتي» ركنالدين همايون فرخ (1354)، «در كوي دوست» شاهرخ مسكوب (1357) و «تماشاگه راز» استاد مرتضي مطهري (1359) از ديگر ويژگيهاي اين دوره است.
در سال 1350 كنگره جهاني سعدي و حافظ در دانشگاه شيراز برگزار ميشود كه مجموعه مقالات آن به اهتمام دكتر منصور رستگارفسايي به چاپ ميرسد.
در سال 1352 اميري فيروزكوهي در مجله «يغما» طي مقالاتي اعلان «حافظ بس» ميكند و از پژوهندگان ميخواهد كه در باب حافظ افراط نكنند و به ديگر شاعران نيز بپردازند.
در سال 1359 ديوان حافظ به تصحيح استاد پرويز ناتل خانلري در دو جلد منتشر ميشود.
در همين دوران، ديوانهاي «حافظ قدسي» (1322)، «حافظ شيراز به روايت احمد شاملو» (1336)، «ديوان حافظ به تصحيح سيدابوالقاسم انجوي شيرازي» (1346)، «جامع نسخ حافظ» مسعود فرزاد (1347) و «ديوان حافظ به تصحيح محمدرضا جلالي نائيني و نذير احمد» (1350) نيز منتشر ميشود.
دوره چهارم:
اين دوره كه از سال 1360 تا امروز را دربرميگيرد،به گونهاي تداوم دوره سوم است. در اين دوره حافظپژوهي به اتكاي آثار ارزشمند گذشتگان و نيز فضاي عمومي كشور رونق دو چنداني ميگيرد. برگزاري كنگره بينالمللي حافظ در آبانماه 1367 كه به پيشنهاد استاد باستاني پاريزي و تصويب سازمان يونسكو با حضور بيش از 200 حافظ پژوه ايراني و خارجي در شيراز برگزار شد و گزيده مقالات آن با عنوان «سخن اهل دل» توسط استاد زرينكوب منتشر شد و نيز نامگذاري 20 مهرماه بهنام يادروز حافظ در سال 1376، تأسيس مركز حافظشناسي، انتشار سالانه نشريه حافظپژوهي و برگزاري مراسم سالانه علمي و فرهنگي در شيراز و برخي از شهرهاي ايران و جهان نقش مؤثري در اين روند داشت؛ به گونهاي كه براساس آمار كتابها و مقالات منتشر شده در «كتابشناسي حافظ» مهرداد نيكنام، «فرهنگ شرحهاي حافظ» بهادر باقري و نيز «كتاب هفته»، بيش از 75 درصد از مقالات و كتابهاي منتشرشده از سال 1300 تاكنون مربوط به اين دوران بوده است. برخي از كتابهاي ارزشمند منتشرشده در اين دوران عبارتند از:
«ذهن و زبان حافظ» بهاءالدين خرمشاهي (1361)، »حافظنامه» بهاءالدين خرمشاهي (1367)، «شرح غزلهاي حافظ» حسينعلي هروي (1367)،« «چهارده روايت» بهاءالدين خرمشاهي (1367)، «حافظ و جام و جم» جواد برومند سعيد (1367)، «حافظشناخت» عبدالعلي دستغيب (1367)، «نقشي بر آب» دكتر عبدالحسين زرينكوب (1368)، «آيينه جام» عباس زرياب خويي (1368)، «گلگشت» محمدامين رياحي (1368)، «جمال آفتاب» علامه طباطبايي (1368)، «به شاخه نباتت قسم» محمد روحالاميني (1369)، «درباره حافظ» نصرالله پورجوادي (1370)، «حافظ انديشه» مصطفي رحيمي (1371)،«سخن اهل دل» عبدالحسين زرينكوب (1371)، «حافظ» بهاءالدين خرمشاهي (1373)، «قصه ارباب معرفت» عبدالكريم سروش (1373)، «نقد نيازي» حسين معلم (1373)، «ماجرايپايانناپذير حافظ» محمدعلي اسلامي ندوشن (1374)، «شرح عرفاني غزلهاي حافظ» ختمي لاهوري به تصحيح بهاءالدين خرمشاهي (1374)، «حافظ جاويد» هاشم جاويد (1375)، «مفهوم رندي در شعر حافظ» فخرالدين مزارعي (1375)، «هستيشناسي حافظ» داريوش آشوري (1377)، «ابيات بحثبرانگيز حافظ» ابراهيم قيصري (1380)، «گمشده لب دريا» دكتر تقي پورنامداريان (1382)، «درس حافظ» دكتر محمد استعلامي (1382)، «دگرساني در غزلهاي حافظ» سليم نيساري (1385)، «حافظ به گفته حافظ يك شناخت منطقي» محمد استعلامي (1387)، «يادداشتهاي حافظ» سيروس شميسا (1388)، «چراغي در باد: گزارش زيباشناختي و باورشناسي بيست غزل حافظ» ميرجلالالدين كزازي (1389)، «حافظ از نگاهي ديگر» علي حصوري (1389)، «شرح شوق: شرح و تحليل اشعار حافظ: مباحث موضوعي چون مدخلي بر اشعار» سعيد حميديان (1390).
علاوه بر اين، چاپ 15 جلد مجموعه مقالات حافظشناسي به همت سعيد نيازكرماني (1366ـ1371) و فرهنگهاي ارزشمندي چون «فرهنگواژه نماي حافظ» صديقيان (1366)، «كتابشناسي حافظ» مهرداد نيكنام (1367)، «فرهنگ حافظپژوهان و حافظپژوهي» ابوالقاسم رادفر (1368)، «راه بينهايت» بهرام اشتري (1385)، «كلك خيالانگيز، فرهنگ بسامدي و تصويري ديوان حافظ» حسن انوري (1385) «راهنماي موضوعي حافظشناسي» كاووس حسنلي (1388)، «دفتر نسرين و گل» (چكيده ومعرفي پانصد مقاله درباره حافظ) كاووس حسنلي (1388)، «آيينه مهرآيين» (چكيده ومعرفي پانصد مقاله درباره حافظ) كاووس حسنلي (1390)، تصحيح جديد ديوان حافظ توسط استادان: محمدرضا جلال نائيني و نوراني وصال (1372)، هوشنگ ابتهاج (1373)، رشيدعيوضي (1376)، محمدعلي مجاهدي (1378)، حسين الهي قمشهاي (1379)، نصرالله مرداني (1382)، بهاءالدين خرمشاهي (1384)، سليم نيساري (1387) و... بخشي ديگر از كارنامه حافظپژوهي اين دوران است.
در ادامه نشست،خانم ريسنر و خانم شاميليبه سخنراني پرداختند و ضمن بررسي جنبههايي از هنر، ادب و دانش حافظ، مقام ادبي وي را ارج نهادند.