حديث ديگري بر خود نبستم كوروش كمالي سروستاني
چکیده:
آثار ماندگار سعدی برآیند عالمانه نبوغ سعدی و اشراف و آشنایی و تأثیرپذیری خلاقانه از آثار شاعران بزرگ ایران، عرب، یونان و نیز قرآن و حدیث و اسطورههای ایرانی است. سعدی وامدار شاعران و نویسندگان پیش از خود است، همانگونه که شاعران پس از سعدی وامدار اویند. در این مقاله نویسنده کوشیده است که تأثیرپذیری گسترده سعدی را از متنبی، شاعر بزرگ عرب در قرن چهارم، که مورد ادعای متنبیپژوهان و برخی از سعدیپژوهان است، به چالش بکشد و گستردگی آن را مورد تردید جدی قرار دهد و نشان دهد که اصولاً سبک سعدی و درونمایه اندیشه او تفاوتهای چشمگیری با سبک متنبی دارد.
کلید واژه: سعدی، متنبی، تأثیرپذیری شاعران.
بيشك تاريخ ادبيات جهان گواهي بر حضور شاعران و نويسندگان نامآورِ بلندآوازهاي ميدهد كه هريك به فراخور دانش، بينش و ظرفيتها و داشتههاي فرهنگي سرزمين خود و آشنايي با علوم، فرهنگ و ادب ملل ديگر، علاوه بر دوران خويش، در ديگر اعصار، خوش درخشيده و ماندگار شدهاند. برخي نيز به واسطة افق گستردة انديشگاني، فراتر از دغدغههاي نوع بشريِ زمانة خويش را دريافته، با گامي پيشرو، درخششي افزونتر يافته، فراتر از مرزهاي جغرافيايي خود، در ذهن و دل ديگر سرزمينها، نام و نشاني ماندگار يافتهاند.
اينان، هماناني هستند كه به جهت شفافيت ذهني، ظرافت فكري و نبوغ انديشگاني و زباني، از نهادينهترين دغدغهها، آمال و مطلوبهاي اقشار بشر، سخن به ميان آورده، به تحليل آن پرداخته، راهكارهاي بنيادين در جهت دستيابي بدان ارائه نمودهاند. وجه تمايز و البته فضيلت آنان بر ديگران در همين امر نهفته است.
بر همين اساس، ديگر نويسندگان و شاعرانِ پس از آنان كه هوشمندانه بر
برتري زواياي هنري، فكري و زباني آنان آگاهي مييابند، بر آن ميشوند تا
با خلاقيّتي ـ به بلنداي همّت خويش ـ به استقبال و پيروي از اين بزرگان نامي برخيزند تا بدين قرار جايگاهي مانا بيابند؛ چنانکه با مروري بر تاريخچة ادبيات جهان، شواهد بسيار اين امر در مورد شاعران و نویسندگان بسیاری آشكار ميشود، اما سرآمد اين پدیده در زبان و ادب فارسي، سعدي شيرازي است كه تاكنون حداقل 63 «گلستانواره» به تقليد از وي نگاشته شده است. تعداد ارجاعاتی که در زبان فارسی و به سخنان او شده، تعداد کتابها، مقالات، شرحها و تفسیرها، تصحیحها و حاشیهنویسیهایی که بر آثار وی شده، میزان تأثیرپذیری جامعه و فرهنگ عامه از این آثار در قالب ضربالمثل، ارسالالمثل و تمثیلها، گسترة جغرافیایی انتشار آثار سعدی و تعداد ترجمههایی که از آثار او به زبانهای مختلف صورت گرفته، نگارش آثار پيرامون سعدي توسط نویسندگان و پژوهشگران ایرانی و مستشرقين، بهرهمندی مستقیم یا غیرمستقیم از مضامین کلام سعدی در انواع هنرها همچون نقاشی، خوشنویسی، آواز و موسیقی و... همگي گواه جايگاه فاخر سعدي و تأثيرپذيري از اوست. امري كه خود نيز بدان اشاره میکند:
شنيدم هر چه در شيراز گويند
به هفت اقليم عالم باز گويند
سعدی، 1385: 1128
از همین روست که اِمرسون شاعر، نويسنده وانديشمند آمريكايي معتقد است که: «سعدي به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن ميگويد و گفتههاي او مانند هومر، شكسپير، سروانتس و مونتني، هميشه تازگي دارد». (ستاري، 1348: 32)
گييو دوسه شاعر و داستان نویس نامدار فرانسه از آثار سعدي بسيار الهام گرفته است. او از سال 1903م. تا 1961م. به مدت پنجاه و هشت سال به انتشار داستانهايي پرداخته كه آنها را كم و بيش از سعدي گرفته بود و يكي از مجموعه داستانهاي خود را «در گلستان سعدي» نام نهاده است. (حديدي، 1373: 55.(
اِرنِست رِنان (1823ـ1892م.) زبانشناس و نویسنده فرانسوی دربارۀ سعدی میگوید: «سعدی، واقعاً یکی از گویندگان ماست. ذوق سلیم و تزلزلناپذیر او، لطف و جذبهای که به روایاتش روح و جان میبخشد، لحن سُخریهآمیز و پرعطوفتی که با آن معایب و مفاسد بشریت را ریشخند و طعن میکند، این همه اوصاف که در نویسندگان شرقی به ندرت جمع میآید، او را در نظر ما عزیز میدارد». (ستاری، 1348: 33).
باریه دومنار (1826ـ1908م.) مترجم بوستان سعدی به زبان فرانسوی، دربارۀ نفوذ سعدی در اروپا میگوید: «از تمام گویندگان شرقی، سعدی تنها شاعری است که مورد فهم و دریافت اروپاییان قرار گرفت... و علت این اعتبار او این است که سعدی در گلستان جامع جمیع صفات و مواهبی است که جمالشناسی خواستار آنهاست». (ستاری، 32:1348.(
نیکلسون انگلیسی (1870-1953م.) نيز شعري در مدح سعدی سروده و سعدی را «هوراس پارس» نامیده است.
ایوان بونین (1870-1953م.) شاعر و نویسنده روسی نیز که او را آخرین نویسنده کلاسیک ادبیات روسیه میدانند، بارها از تأثیرپذیری خود از سعدی سخن میگوید. او زیبایی کلام خود را وامدار سخنان همچون «مروارید» سعدی میداند که بر کلام او تأثیر گذاشته است.
آنچه بر سبيل اختصار رفت، گوشه چشمي به اهميت جايگاه سعدي در تاريخ ادبيات جهان است و بر ما آشكار ميسازد كه اگرچه سالشمار عمر انفسی سعدی به قرن هفتم ميرسد؛ اما روزشمار عمر آفاقی سعدی از حضور پیوسته و مداوم او از همان دوران تاکنون، حکایت میکند، حضور پرشکوهی که اینک پس از قرنها همچنان بر خوان او نشستهایم و خوشهچین حکمت و دانش و زبان و هنرش هستيم.
در راستای سنجش سعدی با شاعران بزرگ جهان، در پنج سال گذشته، مرکز سعدیشناسی و بخش فرهنگی شهر کتاب، نشستهایی را با عنوان سعدی و پوشکین، سعدی و یونس امره، سعدی و سروانتس در ایران، روسیه، ترکیه و اسپانیا برگزار کرده است و در سال 1394 به بررسی سعدی و متنبی پرداخت.
اگرچه متنبي بهعنوان شاعر خوش آوازة جهان عرب از اهميت بسياري برخوردار بوده و توانمندي او در عرصة شاعري به ويژه از منظر زباني، در تاريخ ادبيات جهان عرب، امري انكارناپذير و درخور اهميت بسيار است، چنانكه او را بزرگِ ادبِ عرب برميشمارند و بسياري به شيوۀ او و تأثيرپذيرفته از شعر او، اشعار بسيار سرودهاند، اما تأثيرپذيري سعدي از او، چنانكه متنبيپژوهان و برخي از سعديپژوهان ما، بیش از آنچه که هست، بر آن تأکید ميكنند، امري در خور توجه و البته بر اساس شواهد موجود، قابل تأمل است.
بیتردید آثار ماندگار سعدی برآیند عالمانۀ نبوغ سعدی و اشراف و آشنایی و تأثیرپذیری خلاقانه از آثار ادیبان ایران، عرب، یونان و نیز قرآن و حدیث، اسطورههای ایرانی و فرهنگ بومی و منطقهای و جهانی آن روزگار است.
«سعدی مدتی از عمر پربرکت خود را در مراکز فرهنگی عربی گذرانیده و ضمن تکمیل تحصیلات ادبی، ساعاتی را نیز با دیوان سرایندگان عرب و برخی از سخنوران معاصر خویش به پایان آورده و تحت تأثیر افکار و شیوۀ بیان سخنوران متقدم و متأخر، قرار گرفته است و البته اگر از این دست فعالیتها و حشر و نشرهای فرهنگی و ادبی و استفادهها و استفاضههای قهری در کار سعدی جایی نداشت، بیگمان نمیتوانست خود، در پهنۀ ادب پردامنۀ اسلامی، با تیغ زبان و بیان، جهانستانی و جهانداری کند و این امر چه در پیش خود سعدی و چه به زعم مردم سخنشناس و سخنور، نه عیب، بل، هنری در شمار آید و دلیل قدرت حافظه، حسّ قوی و تأثیرپذیر، طبع لطیف و ذوق سرشار سعدی است». (افراسیابی، 1387: 13 و 14).
بیتردید سعدی وامدار شاعران و نویسندگان پیش از خود است، همانطور که شاعران پس از سعدی، وامدار اویند.
در این مقال، سخن در تأثیرپذیری سعدی از متنبی و دیگر شاعران عرب و ایرانی نیست که آن پسندیده و بایسته و شایسته است؛ بلکه سخن بر سر میزان این تأثیرپذیری است که برخی از متنبیپژوهان بیش از حد آن را گسترده و مؤثر میشمارند.
حال پرسش آن است که سعدي كه خود از اهميت كار و شهرت خود آگاه است و ميداند كه «ذكر جميلش در افواه عوام افتاده، صيت سخنش در بسيط زمين رفته، قصبالجيب حديثش که همچون شكر ميخورند و رقعه منشآتش که چون كاغذ زر ميبرند» (سعدی، 1385: 5)، چگونه «بسیاری» از مضامين بلندمايۀ خود را از شاعران ديگر به وام ميگيرد آنهم مضاميني كه برخي از آنها، بر اساس باور متنبيپژوهان و ارائة مصداقهاي مشابهت و تأثيرپذيري سعدي از متنبي، تنها مضاميني عام و كليشهاي است كه در ديوان هر شاعري از هر سرزميني يافت ميشود، برخي ديگر از اين شواهد نيز ريشه در مثل ساير دارند كه متأسفانه به دليل عدم پژوهش و ريشهيابي دقيق آن عبارات و امثال، به قديميترين شاعر و اثري كه بازمانده است، نسبت داده شدهاند. اين امر در مورد سعدي و متنبي نيز صدق ميكند؛ چنانكه ابيات غیرمستند:
به جزوي از متنبي نظر همي كردم
در آن صحيفه دريايِ دُرّ بيش بها
متاع خويشتنم در نظر حقير آمد
كه رونقي ندهد پيشِ آفتاب، سُها
)محفوظ، 1336: 16)
كه نخستين بار به اشتباه از جانب حسينعلي محفوظ به سعدي نسبت داده شده، بيآنكه منبع و مآخذي براي آن ذكر شود و پس از آن متأسفانه محققان بلندنام و مرتبة ما بيتأمل و تدبّر در اين خصوص، اين ابيات را بهعنوان مصداقي از يادكرد سعدي از متنبي در كليات ذكر كرده و بر اين پايه و مبنا، به اعتراف سعدي از تأثيرپذيري گسترده از متنبي دامن زدهاند.
دو نکتۀ قابل تأمل دربارۀ این بیت غیرمستند وجود دارد؛ اول آنکه سرایش این بیت بدین شیوه و سیاق با زبان و مقال سعدی نمیخواند و اگر سعدی چنین اراداتی به متنبی داشت که او را آفتاب و خود را ستاره بشمارد، تنها به این تک بیت آن هم در بخش قطعهها بسنده نمیکرد و دوم آنکه این بیت در هیچیک از نسخههای معتبر سعدی که اساس تصحیح بزرگانی چون محمدعلی فروغی، حبیب یغمایی، مظاهر مصفا، بهاءالدین خرمشاهی و نورالله ایرانپرست قرار گرفته، ذکر نشده است. اگرچه به تازگی جناب جویا جهانبخش در مقالۀ «تصحیحاتی در کلیات شیخ سعدی» در چند نسخۀ کمتر شناخته شده، روایتهای مختلفی را از این بیت و قطعه یافته و باورمندانه به آن پرداختهاند. (جهانبخش، 1393، ج 1: 309ـ299).
در كليات سعدي در بخش قطعهها و تكبيتها، ابياتي بدين قرار در مدح «صاحبدیوان» آمده است:
تو آن نكردهاي از فعلِ خير با من و غير
كه دست فضل كند دامنِ اميد، رها
جز آستانة فضلت كه مقصد اُمَم است
كجاست در همه عالَم وثوقِ اهل بَها؟
متاع خويشتنم در نظر حقير آمد
كه پرتويي ندهد پيش آفتاب سُها
به سمع خواجه رسيدهست گويي اين معني
كه گفت: خَيرُ الصِلاتِ الكريمِ أعُودُها
(سعدی، 1385: 1052
مصرع پاياني اين ابيات (بهترين هداياي مرد كريم آن باشد كه بيش باز آيد [تکرار شود]) نيز كه برخي به اشتباه آن را برساختۀ متنبي ميدانند، تنها مثل سايري است كه در كتاب انوارالربيع في انواع البديع (مدنی، 1389ق، ج2: 119) نیز به آن اشاره شده است.
دكتر حسينعلي محفوظ كه نخستين بار در سال 1336 پس از انتشار کتاب «متنبي و سعدي» پيشگام رواج اين انديشه شد و پس از آن متنبيپژوهان و پارهاي از سعديپژوهان، بدان دامن زدند، در همين كتاب بر آن است كه: «از مطالعه كليات وي نيز معلوم است كه مضمون بسياري از ابيات وي متأثر از سخنان متنبي است». (محفوظ، 1336: 17(
جالب است كه در اين پژوهش 288 صفحهاي تنها در يك فصل به «مضامين متنبي در آثار سعدي» پرداخته شده كه دربرگيرنده 43 صفحه با ذكر ابياتي از متنبي و سعدي است. ابياتي كه چنانكه پيش از اين بدان اشارت رفت، برخي از آنها مفاهيم كلي كليشهاي و ادبي موجود در ذهن و زبان هر شاعر و نويسندهاي است که جناب استاد محفوظ هم به آن اشاره کردهاند:
«اگر عدۀ کثیری از مضامین اشعار و تعبیرات سعدی؛ کشف اینکه وی از آداب
عرب به خصوصه متنبی متأثر شده است، ممکنست نیز بعضی معانی و موضوعها مشترک فیه است یا در نتیجۀ مطالعات و تفکرات شخصی مستقلاً به آن مطلب رسیده و توارد در کار بوده است و به قول خود متنبی: «الشعر جادۀ و ربمّا وقع حافر علی حافر» توان بود». (شعر جادهای است و بسا که در جادهای کسی قدم بر جای قدم دیگری نهد.) (همان: 1336(.
از همين روست كه بعد از آن در این پژوهش، ابيات متنبي با شاعراني ديگر همچون: فردوسي، منوچهري، عنصري، ناصرخسرو، سنايي، خاقاني، انوري، مولوي، حافظ، عطار، بيدل، صائب تبريزي و... مورد قياس قرار گرفته و نتايج يكساني به دست داده است.
برخي ديگر از اين شواهد نيز استنباطهاي نادرست و برداشتهاي غيردقيق دكتر محفوظ از شعر و زبان سعدي است؛ چنانكه به برخي از آنها اشاره خواهيم نمود.
نكته درخور تأمل آنكه؛ در اين فصل دكترمحفوظ 83 بيت و يا عبارت از متنبي ذكر نموده و در صدد يافتن ابيات و يا عباراتي از سعدي برآمده كه مطابق با مضامين اين ابيات باشد.
با اندكي تأمل در كل آثار سعدي يعني گلستان با تركيب درخور نثر و نظم، بوستان با 4168 بيت، حدود 701 غزل با ابيات تقريبي 7000 بيت و نيز 1615 بيت قصايد فارسي به انضمام تركيببند و ترجيعبندها، رباعيات، قطعات پراكنده، مفردات و قصايد عربي و نيز رسائل و مجالس و تقريرات سعدي و... كه هر يك گنجينهاي فراخ و بلندمرتبه از حكمتها، انديشهها و دانشهاي درخشاني است كه حاصل تلفيق ذهني خلّاق، نبوغي شاعرانه و دانشي استوار است، چگونه بايسته است كه تنها بر اساس شواهد 83 بيتي دكتر حسينعلی محفوظ بر این عقیده پای فشرد که «بسیاری» از ابیات سعدی برگرفته از متنبی است.
برای مثال به برخی از شواهد و مصداقهای ارایه شده از دکتر حسین محفوظ بنگرید:
وَ اِذا اِستَطالَ الشَیء قامَ بِنَفسِهِ
و صِفاتِ نور الشَمس تَذهبَ باطلا
* هرگاه چیزی رشد و نمو داشته باشد، خود برپا میخیزد و توصیف نور خورشید بیهوده است. (محفوظ، 1336: 278(
این بیت از متنبی با عبارات و ابیات زیر از سعدی هم مضمون و تأثیرپذیرفته دانسته شده است:
ـ آثارم از آفتاب مشهورتر است. (سعدی، 1385: 6.(
ـ مشک آن است که خود ببوید؛ نه آنکه عطار بگوید. (همان: 286.(
ـ داند که بوی خوش، نتوان داشتن نهان. (همان: 976.(
ـ هنر بیار و زبانآوری مکن سعدی
چه حاجت است بگوید شِکَر که شیرینم
)همان: 801(
همچنین است بیت:
و ما یَنصَرُ الفَضل المُبین علی العَدی
اذا لَم یَکُن السّعید المُوفق
* فضل آشکار بر دشمنان پیروزی نمییابد، هر گاه همراه سعادتمند موفق نباشد (محفوظ، 1336: 261).
دكتر محفوظ ابیات زیر از سعدی را تأثیرپذیرفته از این بیت میداند:
از این بوالعجبتر حدیثی شنو
که بیبخت کوشش نیرزد دوجو
)سعدی، 1385: 432(
نه هر که دعویِ زورآوری کند با ما
به سر بَرَد که سعادت به پهلوانی نیست
)همان: 948(
چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری
)همان: 872(
که چنانکه مشاهده میشود، هر یک از این ابیاتِ سعدی خود بار معنایی متفاوتی را ارائه میکند و شگفتا که هیچیک نیز گوشهچشمی به مضمون بیت متنبی ندارد!
و یا بیت:
و هِیَ مَعشوقة عَلَی الغَدَر لا تَحـ
فَظ عَهدا وَلا تَتَمَمَ وَصلا
* با آنکه دنیا بیوفاست و به عهد خود پایبند نمیشود و وصالش پایدار نیست، معشوق مردم است (محفوظ، 1336: 266).
ابیات زیر از سعدی، تأثیر پذیرفته شده از این بیت متنبی دانسته شده:
نه لایق بود عیش با دلبری
که هر بامدادش بود شوهری
سعدی، 1385: 343(
و یا بیت:
یَمُوتُ راعَی الضان فی جَهلِه
موته جالینوس فی طِبّه
چوپان میش در جهل خود میمیرد، همچنان که جالینوس در طبّ خود. (محفوظ، 1336: 276(.
به باور وی، ابیات زیر را سعدی از متنبی تأثیرپذیرفته است:
چو آهنگ رفتن کند جان پاک
چه بر تخت مردن چه بر روی خاک
)سعدی، 1385: 18(
چو خیل اجل بر سر هر دو تاخت
نمیشاید از یکدگرشان شناخت
)همان: 337(
نه دانا به سعی از اجل جان بِبُرد
نه نادان به ناساز خوردن بِمُرد
)همان: 432(
همچنين است بيت:
كَفاتِكٍ وَ دُخُولُ الكافِ مَنقَصَةُ
كَالشمسِ قُلتُ و ما لِلشمسِ أمثالُ
* او چون فاتك است، هرچند دخول كاف تشبيه، مايه كاستي است، اما گاهي به خورشيد بيبديل نيز تشبيه ميكنند (محفوظ، 1336: 272).
كه شاهد مثال بيت سعدي براي آن به قرار زير است:
تشبيه روي تو نكنم من به آفتاب
كاين مدح آفتاب نه تعظيم شأن توست
(سعدی، 1385: 554(
نکته قابل تأمل دیگر پیرامون شعر متنبی و سعدی، درونمایه شعرهای این دو شاعر دورانساز است. به باور مورّخان تاریخ ادبیات عرب، مهمترین و بیشترین آثار متنبی قصایدی مدحی است که با فخر نیز همعنان است. مدحیات متنبی برخلاف سعدی مملو است از «معانی سخیف و الفاظ مبتذل و تعابیر پیچیده و مبالغه و غلو». (الفاخوری، 1361: 448). «متنبی در تمامی حالات خود، به خود میبالد؛ خواه مرثیه بگوید یا مدح یا هجاء یا تغزل یا شکوائیه و این امر از او عجیب نیست. او در عالم وجود، برای خود همانندی نمیشناسد. خود را میپرستد و میپندارد که در روی زمین همتایی ندارد». (همان: 456). «غزل در دیوان متنبی فراوان نیست. به راستی دلی که همواره در طلب علّو مقام است، چگونه میتواند به غزل پردازد؟». (همان: 458(.
اشعار متنبی وصف میادین جنگ است و شبیخون، به طبیعت و آیات و احادیث، بیتوجه است و اگرچه خلّاقالمعانی است، اما مواد او مدح است و از عرفان در آثار او خبری نیست.
برخلاف متنبی، سعدی شاعر عشق است و عرفان. شاعر طبیعت و تفرّج، شاعر حکمت و پند، شاعر زندگی حقیقی و مجازی، شاعر مدح رشکانگیز و برّنده، شاعر قرآن و حدیث، شاعر صلح و دوستی، شاعر انسان و جهان، شاعر غزل، شاعر ایجاز و روشنگری، شاعر دیروز و امروز و فردا.
و این تفاوتها نشان میدهد که درونمایه، نگاه و سبک دو شاعر به چه میزان از هم فاصله دارند و تفاوتهای سبک متنبی و سعدی بسیار بیش از شباهتهای آن است. سیروس شمیسا بر این باور است که: «سبک متنبی بیشتر شبیه سبک خراسانی در ایران است و او را باید با فرخی مقایسه کرد».
از سوی دیگر به خاطر داشته باشیم که اگرچه متنبی شاعر بلندمرتبة جهان عرب است و شهرت شعرش در جهان عرب چنان است که مایه مباهات آنان است؛ اما در زندگی وی نقطه عطفی وجود دارد که بنا بر اظهارات تاریخ ادبیاتنگاران عرب همچون «حنّا الفاخوری» و پژوهشگرانی چون «طه حسین» با سفر وی به ایران و اقامت او در شیراز در دوران آل بویه، در سال 354 ه ق. مطابق با 965 ميلادي، به گاه فرمانروایی عضدالدوله، فرزانه علم و هنر، روی داده است.
دوراني كه چنانکه ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان (ص 140) میآورد: «گویی جهان به جملة علوم آبستن ماند تا به عهد عضدالدوله رسید... ، بزاد از فقه و کلام و حکمت و بلاغت و طبّ و نجوم و شعر و سایر علوم...». (ابن اسفندیار، 1389: 140(.
عصر آل بویه در ایران بی گمان اوج دورانی بود که «آدام متز» آن را از روی آگاهی «رنسانس اسلامی» نامیده و از بسیاری جهات، دورة عظمت و شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی محسوب میشود (ایمانیفر، 1389: 243) و بر همین اساس است که عمر فروخ معتقد است که: «هیچ مورّخ منصفی نمیتواند شکوفایی تمدن و پیشرفت علم و ادب این عصر [آل بويه] را انکار کند». (فروخ، 1984م، ج 2: 407).
حنّا الفاخوری زندگی هنری و شاعرانگی متنبي را در تاريخ ادبيات زبان عربی به چهار دوره تقسیم میکند:
1. دوران شعر جوانی که ناظر به امیال و تمنیّات جوان جویای نام است.
2. دوره اقامت در حلب نزد سیفالدوله که شاعر در مرز پختگی و آزمودگی است.
3. دوره اقامت در مصر که شاهد اوج تضاد است.
4. آخرین دوره اشعار او که ایامی است که از مصر بیرون آمده و راهی عراق و ایران شده است. متنبی در این دوره همانند چراغی است که پیش از خاموش شدن، کوتاه شعلهای میکشد... آنچه شایان ذکر است این است که در اين دوران به طبیعت روی آورده و به شیوهای که در او شناخته نبوده است، به توصیف آن پرداخته...
(حنّا الفاخوری، 1361: 446(.
چنانكه ملاحظه ميشود، اگرچه دوران اقامت وی در ایران و شیراز دوران کوتاه سهماههاي بوده، اما از چنان بُعد و استواریی برخوردار بوده که آن را بهعنوان یک دوره تعیین کننده و مهم زندگی وی برميشمارند؛ چنانکه در مِن تاریخ الادب العربی طه حسین در بخش «اثر زیارۀ ایران فی شعرالمتنبی» آورده است: «من با کمال صراحت میتوانم اظهار کنم که اگر اقامت متنبی در فارس به طول میانجامید و از آسایش و نعمت و امنیتی که در آنجا از آنها برخوردار بود، مدت بیشتری متمتع میشد، مسلماً در اسلوب شعر او تغییری قوی و فاحش راه مییافت و شاید در شعر عربی فنّی تازه به وجود میآورد که نه پیش از او به وجود آمده بود و نه بعد از او به وجود میآمد، زیرا هیچ یک از شاعرانی که بعد از او از این سرزمین دیدن کردند، نبوغ و استعداد او را نداشتند». (حسین، 1991م، ج 3: 345.(
او در پایان نیز آرزو میکند که:
«ای کاش عضدالدوله او را در شیراز نگاه میداشت و اجازه نمیداد که به کوفه برگردد؛ در این صورت شعر متنبی کاملاً تغییر میکرد، بلکه شعر عربی در قرن چهارم جهشی عظیم میکرد و برای شاعران بعد، ابواب تازهای از شعر گشوده میگشت که مدتهاست شاعران جوان امروزی در پی آن هستند و بر آن دست نمییابند!» (همان).
همین عبارات کافی است تا تأثیر فرهنگ ایرانی را بر نگرش و در نتيجه اشعار دورة نهایی زندگانی متنبی بازیابیم و بدین ترتیب به درک این نکته باز رسیم که فرهنگ و تمدن غنی ایران زمین، خود از آبشخورهایی بهرهمند است که میتواند شاعران خوشآوازه و نویسندگان نامی آن را سیراب و غنی سازد، این امر با پرداختن به مصداقهای موجود در آثار سعدی و فرهنگ غنی ایرانی قابل دریافت است؛ چنانکه تاکنون نیز در اینباره تحقیقات مکتوب و مستندی صورت گرفته است.
منابع:
1.ابن اسفندیار، محمد بن حسن (1389). تاریخ طبرستان، به تصحیح عباس اقبال، به اهتمام محمد رمضانی، تهران: اساطیر.
2.افراسیابی، غلامرضا (1387). «احتذاء یا تقلید ادبی در گلستان سعدی»، سعدیشناسی: دفتر یازدهم، به کوشش کوروش کمالی سروستانی، شیراز: مرکز سعدیشناسی، ص 32ـ11.
3.ایمانیفر (رویگر)، محمد (1389). تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دورۀ آل بویه، استهبان: محمد ایمانیفر (رویگر)
4.جهانبخش، جویا (1393). «تصحیحاتی در کلیات شیخ سعدی»، مرزبان فرهنگ: جشننامۀ دانشور فرهنگیار حجۀالاسلام و المسلمین دکتر سیدمحمود مرعشی نجفی، به اهتمام مؤسسه خانه کتاب و کانون نویسندگان قم، قم: نور مطاف، ج 1، ص 338ـ281.
5.حدیدی، جواد (1373). از سعدی تا آراگون، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
6.حسین، طه (1991م). من تاریخ الادبالعربی، بیروت: دارالعلم للملایین، ج 3.
7.حنّا الفاخوری (1361). تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران: توس.
8.ستاری، جلال (1348). «مقام سعدی در ادبیات فرانسه»، مجله هنر و مردم، دوره جدید، شماره 83، ص 34ـ31.
9. سعدی، مصلح بن عبدالله (1385). کلیات سعدی، به تصحیح محمدعلی فروغی، تهران: هرمس؛ مرکز سعدیشناسی.
10. فروخ، عمر (1984م). تاریخ الادبالعربی، بیروت: دارالعلم للملایین، ج 2.
11. محفوظ، حسینعلی (1336). متنبی و سعدی و مآخذ مضامین سعدی در ادبیات عربی، تهران: بینا.
12. مدنی، علیخان بن احمد (1389ق). انوارالربیع فی انواع البدیع، حقّقه و ترجم لشعرائه شاکرهادی شکر، النجف الأشرف: مطبعۀالنعمان، ج 2.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.) برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است. نوشته شده در تاریخ: 1395/10/13 (931 مشاهده) [ بازگشت ] |