پادشاه ملک سخن، سعدی کوروش کمالی سروستانی
بدانگاهی که سپهر گردان قرعه فال را به پدیداری مشرّفالدين مصلح بن عبدالله شيرازي بر کره خاکی میزد؛ گویی سودای شاعری بلندآوازه را در سر میپرورانید که اگرچه به «افصح المتكلّمين» شهرت داشت، اما خود را «سعدي شيرازي» ميخواند و به «شيخ سعدي» نامی شد. به واسطة هنر بيبديلش «پادشاه ملك سخن» و «ربالنوع ادب پارسي» لقب یافت؛ چنانکه همگان از خواص و عوام بر نكتهداني وي تأكيد نمودند و خود فاخرانه، بر اين امر صحه گذارد كه:
سعديا خوشتر از حديث تو نيست
تـحـفة روزگـار اهـل شـنـاخـت
)سعدی، 1385: 540(
بر صحیفه تاریخش گویی چنان رقم رفته بود تا دلدادگان کلامش او را به اعجاز سخن بستايند و آفرينشش را در خلق معاني به ثنا بنشينند، حظّ نفس را و لذت متن را در مصاحبت با كلامش به غايت بيابند و سلطان يگانة مُلك سخنش بخوانند.
سخنانش بيحشو و زوايد، اِنگارة دلاويزي است كه هوش نيوشنده ميربايد و زلالي بيپايان كلامش، ذوق سليم را ملاطفت روحافزايي ميآفريند. صافي آبگينة كلامش، رواني چشمهساران را مانَد و جانبخشي معانياش، تكريم بسيار را شايد و گرچه در بحر مكاشفتش مستغرقيم، حالي كه از اين معاملت به درآييم، به قدر وسع خويش و نه به بلنداي نام شيخ، خوشه برچينيم و هم از اينروست كه «سهل و ممتنع» غايت انديشة ماست در ثناي او، نه والا جايگاه كلام و روشنانِ بيان و تعظيم شأن او:
تشبيه روي تو نكنم من به آفتاب
كاين مدح آفتاب، نه تعظيم شأن توست
)همان: 554(
لطافت طبعش به «پَرويزن معرفت بيخته» (همان: 346) و «شَهد عباراتش» به بلنداي معاني برآميخته. از اينروست كه حتي «تلخ داروي پند» در خوانِ او «شربتي است سودمند» كه گوش هوش ميربايد و از اينروست كه ما را مجال سخن بيش در بيان او نيست كه «كمال حسن ببندد زبان گويايي» (همان: 932(
نه به دوران خويش كه به روزگاران، از آوازة نام و كمال فضل و بلاغت خويش به فراست آگاه بود و نيك ميدانست كه: «ذكر جميلش در اَفواه عوام افتاده، صيت سخنش در بسيط زمين رفته، قَصبالجيب حديثش را همچون شِكر ميخورند و رقعة منشأتش را چون كاغذ زر ميبرند». (همان: 5.(
حكمت داني است كه «بينديشد، آنگه بگويد سخن» (همان: 12) و فرآيند اين رويكرد چنان شد كه آثارش «چو قوسِ قزح بود بر آفتاب» (همان: 346). به ناگزير نه كافة انام كه هفت اقليم به محبّت وي گراييدهاند و شهرت آثارش چنان شد كه:
شنيدم هرچه در شيراز گويند
به هفت اقليم عالم باز گويند
)همان: 1128(
و بر اين قرار كليات خويش را طرحي ماندگار درانداخت و همگان را خوشهچین حکمت و دانش و زبان خویش ساخت. گستردگي و تنوع آثارش او را به انديشهورزی نامی بدل نمود؛ چنانکه خاستگاه ذوقهای گوناگون شد و مورد اقبال همگان قرار گرفت. به گونهای که هریک کوشیدند تا به فراخور همّت خویش نکتهای در باب وی و معرفت خویش از آثار وی را کتابت کنند و یا در محافل انس به گوش هوش دلدادگانش برسانند.
بدین قرار پس از برپایی نشستهای ملی و بینالمللی سعدیشناسی از آغاز سال 1376 از سوی مرکز سعدیشناسی تا به کنون و نیز چاپ و انتشار مقالات برآمده از این نشستها در 19 دفتر سعدیشناسی، معاون فرهنگی شهر کتاب، جناب علیاصغر محمدخانی، با همّتی فراخ و توانی مثالزدنی، در سال 1392، با همکاری مرکز سعدیشناسی به برگزاری درسگفتارهای هفتگی سعدیشناسی برآمد و دانشمندان و فرهیختگانی سعدیپژوه به بیان یافتهها و نوگستری داشتههای خود از سعدی و آثار همیشه مانایش برآمدند؛ از مهرورزی و عدالتخواهیاش گفتند؛ از نوعدوستی و صلحجویی، از پارسایی و بیریایی، از توحید و عاشقپیشگی و از خردورزی و حکمتش سخن راندند و اعجاز کلامش را ستودند و شگرفی زیبای شناختی کلامش را به تصویر کشیدند؛ چرا که به راستی ما هماینک نیز بخشي از تمدن و فرهنگ خويش را وامدار انديشة اوييم كه با جهانبيني ژرف خويش و تكيه بر ديدهها و يا شنيدهها و يافتههايش، فرهنگ اين سرزمين را به سهم خود متحول ساخته و تعالي بخشيده است. كلامش، همانند كلام رسول مِهري است كه چيزي جز نيكسرانجامي آدميان و نيكزيستي آنان نميخواهد و به واقع تناسب ساختارهای ذهنی مردم و ساختار و مضامین آثار سعدی و ارتباط این اثر با فرهنگ ایرانی و اسلامی و همخوانی مضامین و موضوعات آن با مصادیق ارزشها و هنجارهای اجتماعی از قبیل توجه به زندگی فردی، مسائل خانه و خانواده، دین و سیاست، اقتصاد، آموزش و پرورش و تهذیب فردی و جمعی و... منجر به ماندگاری آثار وی تا دوران معاصر و در میان قشرهای مختلف اجتماعی شده است.
از پس آن، شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز با کوششی درخور به پخش و انتشار این سخنرانیها همّت گماشت تا سعدی بیش از پیش در خانهها و ذهنهای مردمان حضوری مدام یابد؛ و چونان رودی جاری، در ساری زندگانی مردمان تجلّی یابد.
و بدینسان در یک حرکت فرهنگی توسعه یافته، با خردمندی، همگان کوشیدند تا بیش از پیش، ستاره درخشان زبان و ادب فارسی، سعدی شیرازی را با زندگانی مردمان امروزی، پیوندی دوباره دهند.
این مجموعه برگزیدهای از سخنان اندیشمندانی است که با قدم شوق در توصیف سعدی به سخن نشستهاند. در شمارههای آتی نیز خواهیم کوشید تا دیگر سخنان را با شما در میان گذاریم.
تا چه قبول افتد و که در نظر آید!
غرض نقشیست کز ما بازماند
که هستـی را نمیبیـنم بقایی
(همان: 14)
منابع:
1. سعدی، مصلح بن عبدالله (1385). کلیات سعدی، به تصحیح محمدعلی فروغی، تهران: هرمس؛ شیراز: مرکز سعدیشناسی.
© کپی رایت توسط دانشنامه فارس کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.) برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است. نوشته شده در تاریخ: 1396/1/17 (829 مشاهده) [ بازگشت ] |