سعدیشناسی: شهر کتاب تهران میزبان اولین گفتوگوی سعدی و متنبی در قالب همایش «سعدی و متنبی» بود؛ اولین روز همایش با حضور سعدیشناسان و متنبیشناسان و به همت مرکز سعدی شناسی و مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در ابتدای این نشست، معاون فرهنگی شهر کتاب با اشاره به برنامههای مشترک شهر کتاب و مرکز سعدی شناسی گفت: در سه سال گذشته به مقایسه سعدی و شاعران تاثیرگذار جهان پرداختیم. سال 91 همایش سعدی و پوشکین، سال 92 همایش سعدی و یونس امره و سال 93 همایش سعدی و سروانتس برگزار شد.
امسال هم سعدی و متنبی در تهران برگزار می شود و ادامه این همایش در کویت، لبنان و عراق برگزار می شود. علی اصغر محمدخانی افزود: در سالهای آینده به مقایسه سعدی و کنفسیوس و پترارک شاعر ایتالیایی خواهیم پرداخت.
وی ادامه داد: شاید متنبی در میان این برنامه ده ساله که سعدی را با شاعران مقایسه کردهایم، نزدیکترین شاعر به سعدی و فرهنگ ایرانی باشد.
محمدخانی افزود: متنبی از برجستهترین شاعران عرب است که سه قرن قبل ازسعدی زندگی می کرد؛ اگر چه او بیش از 50 سال زندگی نکرد ولی آوازه و شهرتش هم در عصر خودش و هم بعد از آن وجود داشته است؛ شاعران فارسی زبان مانند سعدی، حافظ و مولانا از او تاثیر داشتهاند ولی تحقیقات پایاننامههای دانشگاهی نشان میدهد که سعدی بیش از همه از او تاثیر گرفته است.
وی ادامه داد: اولین رساله دکتری دانشجویان خارجی دانشگاه تهران توسط حسینعلی محفوظ درباه سعدی و متنبی است. تا کنون نزدیک به 100 پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری راجع به متنبی نوشته شده است و در مجموع 20 کتاب به فارسی درباره متنبی داریم؛ 60 مقاله هم در مجلات ایرانی نوشته شده است.
قرار نیست هرچه متنبی گفته متعلق به او باشد
«تاثیر متنبی بر سعدی» عنوان سخنرانی دکتر مهدی محقق، در این برنامه بود.
وی با اشاره به مقاله خود در مورد حسینعلی محفوظ نویسنده کتاب سعدی و متنبی با اشاره به بحث محتوا گفت: علما و دانشمندان اهل بلاغت میگویند فضیلت کلام به معنی نیست؛ فضیلت کلام به الفاظ ناظر است نه به مضمون؛ محتوا پیش پا افتاده است.
محقق تاکید کرد: اسلام دروازهای علم را باز کرد و بعد از اسلام کتابهایی از زبانهای مختلف چون یونانی ترجمه شدند. در این فرهنگ بسیاری از مضامین وارد شدهاند؛ قرار نیست هرچه در قرن 4 متنبی گفته و سعدی در قرن 7 اقتباس کرده متعلق به متنبی باشد. بسیاری از مضامین از زمان ارسطو بوده است. در واقع توارد مضامین است.
وی ادامه داد: بسیاری از ضرب المثلها هم در ادبیات عرب است و هم در فارسی است؛ در فرانسه شاعری هست به نام لافونتن که اشعاری از حیوانات دارد؛ 300 سال قبل از لافونتن در ادبیات عرب داستانهایی شبیه این روایتها بوده است. مثلا ضرب المثل «چاه نکن بهر کسی...» در متون پهلوی هست؛ در اوستا هست و در شعر ناصر خسرو هم هست.
وی تصریح کرد: با گسترش فرهنگ اسلامی بسیاری از مفاهیم فارسی و عربی مخلوط شد و نمیتوانیم بگوییم سعدی خلاقیت نداشته و از متنبی برداشت کرده است.
سعدی و متنبی؛ بهترین موضوع گفت و گوی فرهنگی
موسی اسوار در این روز درخصوص «تناظر بلاغت و حکمت در سعدی و متنبی» گفت: اگر متنبی بسیاری از مفاهیم حکمی را گرفته و سعدی هم از او تاثیر گرفته میتوان ریشههایی از حکمت و فلسفه اسلامی را در این میان دید.
وی افزود: شاعرانی دیگر هم از منتبی تاثیر گرفتهاند اما ابتکار سعدی در حلق و پردازش مضامین را نداشتهاند؛ اگر بنا باشد موضوعی برای گفتوگوی فرهنگی پیدا کرد سعدی و منتبی مناسب چنین موضوعی است.
اسوار توضیح داد: سعدی وام دار زبان عربی است و متنبی نمک پرورده آل بویه و مفتون فارسی و اثرگذار بر شعر فارسی است؛ دو شاعر با وجود سه قرن فاصله از هم شباهتهایی دارند؛ در شعر هر دو، بلاغت و حکمت در اوج است که این دو مقوله همگام و هماهنگ در شعر و محتواست. شعر هر دو شاعر هم تناظر و هم بلاغت و حکمت دارد.
وی با ذکر مثالهایی به تمجید شاعران و مشاهیر از متنبی پرداخت و گفت: احمد درویش میگوید در مقطعی بیش از 100 شعر گفتم ولی به اندازه یک مصرع از متنبی گویا نبود. غالب سخنوران پارسیگوی با شعر او انس و الفت داشتهاند.
اسوار ادامه داد: دو شاعر در مضامین حکمی برخی آثار مشترک دارند که گروهی تاثیر متنبی بر سعدی و برخی توارد جداگانه مضمون است و دیگر مضامین خاص دو شاعر است.
وی گفت: محور اندیشه متنبی انسان است؛ از حیث استواری و اعجاز از همه شاعران حکمیسرای بهتر است. زبان او سهل و ممتنع است و در آثارش رسایی مضمون و قوت معانی موج میزند.
وی درباره سعدی هم گفت: سعدی مانند متنبی به تجارب شخصی استناد میکند اما به دستاوردهای پیشین هم تکیه دارد؛ او در مقام هنرمندی روان شناس به ظریف ترین شیوه راه و رسم زندگی این جهانی را نشان میدهد. راستی و درستی، تدبیر، تساهل و تسامح، مهر و شفقت، ایثار و جوانمردی، استغنا و وارستگی، حقیقت جویی و عشق وجوه معنوی و وجوه فلسفه اخلاقی اوست. تمام قدرت سعدی در سبک سخن اوست؛ صنعت سادگی و جذابیت او را هیچ کس ندارد. ایجاز و حشوزدایی، نشاندن اجزای جمله در جای خود، دقت در تناسب کلمات، اجتناب از مبالغه از جمله شناسههای سخن سعدی است. سعدی البته نوآوریهایی هم دارد و مانند نیما درزمانه امروز، تصرفات زبانی میکند.
دو شاعر در یک گفتمان مشترک
محمدعلی آذرشب، سخنران دیگر اولین روز همایش سعدی و متنبی بود. وی درباره «عزتخواهی در گفتمان سعدی و متنبی» گفت: ادبیات، گفتمان بین المللی مشترک در دنیاست و گفتوگوی فرهنگها در چهارچوب ادبیات تحقق پیدا میکند. در حوزه تمدن اسلامی هم گفتمان مشترک داریم و لازم نیست بگوییم متنبی بر سعدی اثر گذاشته چون گفتمان آنها مشترک است.
وی ادامه داد: مساله سعدی و متنبی را باید به سمت مساله وحدت حوزه تمدن عرب، عجم و ترک و هند ببریم؛
سعدی و متنبی دو مقصد مشترک دارند که در ادبیات مقصد خیلی مهم است.
آذر شب تاکید کرد: احیاگری مقصد ادبای بزرگ ماست و آنها هر وقت احساس کردند که زمان مرگ تمدنی رسیده احیاگری کردهاند؛ زمان متنبی و سعدی، دوران جنگها و حملههای خارجی به جهان اسلام بوده و در این دوره به گفتمان مقاومت نیاز بوده است؛ به همین خاطر شعر متنبی مالامال از عزت خواهی است.
آذرشب، در ادامه به ضرورت تعریف چیستی ادبیات در دانشگاهها پرداخت و افزود: ضعف در اینباره موجب شده است، جایگاه ادبیات در جامعه مخدوش شود. ادبیات با شعور سخن میگوید. شعور محرک تمدن بشریت است. سعدی و متنبی با اتکا به این رویکرد همواره مخاطب خود را به عزتخواهی واداشتهاند. از دیگر محورهایی که هردوی ایشان بر آن تاکید کردهاند ذوقپروری است. نبود ذوق انسانها را به نخوت و مرگ نزدیک میکند. این نیز یکی از عوامل مهم در احیاگری است.
وی، عشق را از دیگر محورهای مهم در احیاگری تمدن برشمرد و ادامه داد: یکی از مطلوبترین گفتمانها در ادبیات پارسی عشق است. این مفهوم در ادبیات عرب قدری مخدوش و ممزوج با امر جسدی است، حال آنکه در ادبیات پارسی بسیار والا است. سعدی و متنبی بر این مفهوم نیز تاکید بسیار کردهاند. محور مشترک دیگر در آثار ایشان تاکید بر جوانمردی است. امروز به احیای منش جوانمردی و فتوت نیز نیازمندیم. در ادبیات پارسی فتوتنامههای بسیاری نوشته شده است که میباید به آنها پرداخت.
وی ادامه داد: جهان را باید به سمت تمدنسازی برد و ادبیات میتواند در مقابل حمله به تمدنها ایستادگی کند.
شعر متنبی مزهای ندارد!
سیروس شمیسا، سخنران آخر اولین روز همایش با موضوع «سعدی و متنبی، دو اسلوب متفاوت» از تفاوت های دو شاعر گفت.
وی گفت: متنبی در برنامه های درسی همه ادبا و شاعران قدیم بوده است؛ حتا مولانا هم متنبی می خونده است. اما در مورد تاثیر دو شاعر باید نگاه علمی داشت؛ امروز در نقد ادبی مطالعات بین متنی وجود دارد. معنی و موضوع چیز مهمی نیست و ارزشی در ادبیات ندارد؛ آنچه مهم است مضمون است؛ مضمون به معنی برخورد هنری با موضوع است.
وی با اشاره به بحث «موتیو» یا «موضوع المکرر» در نقد ادبی جدید، افزود: در کل ادبیات یک کشور موضوعاتی تکرار می شوند و در واقع کسی از کسی اقتباس نمیکند؛ شاعر است که موضوع یا موتیو را به مضمون تبدیل میکند.
شمیسا ادامه داد: بحث دیگر در این مورد سنن ادبی است؛ مثلا مفهوم بلبل عاشق که سنت ادبی است و کسی از کسی نمیگیرد. البته متنبی مضامینی دارد که شاعران ایرانی هم گرفتهاند و این اقتباس است؛ سبک متنبی شبیه سبک خراسانی در ایران است و او را باید با فرخی مقایسه کرد.
وی خاطر نشان کرد : باید محکی برای مقایسه داشته باشیم و نباید برای مقایسه مغالطه انجام داد؛ سبک متنبی خراسانی است و در شعر بیشتر حرف می زند؛ قریب به اتفاق اشعارش مدح است و نه صحبت از طبیعت و آیات و احادیث. وصف او میادین جنگ است و شبیخون. البته خلاق المعانی است اما مواد او مدح است و مواد عرفانی ندارد؛ در مقابل سعدی هم طبیعت دارد و هم اخلاق و برای کسی که سعدی و حافظ و مولانا می خواند متنبی مزه ای ندارد.
شمیسا ادامه داد: متنبی برای فضای قبل از حمله مغول مزه داشت و او را می شود با عنصری و فرخی مقایسه کنیم؛ سعدی هم اگرچیزی از متنبی آموخته باشد سهل و ممتنع گفتن و فن تمثیل را آموخته است.
وی در پایان تاکید کرد: چه در ساخت، موضوع و مضمون شعر سعدی را نمی توان با متنبی مقایسه کرد.
|